امروز اگر گله دارم از عالم و آدم وزندگانی ام
بدان عشق اسیر کرده بود مرا در جوانی ام
عشقی که میمردم و زنده میشدم با هر نفسش
نماند و فریاد غم زدم با زبان بی زبانی ام
افسوس که جز عشق نیست زندگانی و آدمیت
عشق آسمانی میخواهم اکنون با دل آسمانی ام
عشق رب هست،آن عشق پاک ویکرنگ و بی بهانه
اکنون پی یکرنگ بودن و دور بودن از رنگین کمانی ام
عشقی میخواهم بیش از عشق مجنون و فرهاد
که دور سازد مرا از هوس و نامردی و نامهربانی ام.
(شاعر:میثم ریاحی)
نظرات شما عزیزان: